۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

تذکر 20 نماینده در مورد وضعیت بحرانی دریاچه اورمیه آذربایجان




20 نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در تذكري به رييس‌جمهور خواستار رسيدگي به وضعيت بحراني درياچه‌ي اروميه شدند.

به گزارش بازتاب آنلاین ،  جواد جهانگيرزاده،  نادر قاضي‌پور، سید سلمان  ذاكر نمايندگان اروميه،  عسگر جلاليان نماينده‌ي دير و كنگان،  علی مطهري نماينده‌ي شبستر، لطفي نماينده‌ي اراك،  هادی مقدسي نماينده‌ي بروجرد، منصوري رضي نماينده‌ي راميان، وارطان نماينده‌ي ارامنه‌ي شمال، شهرياري نماينده‌ي بجنورد،  بشیر خالقي نماينده‌ي خلخال،  فرهاد دلقپوش نماينده‌ي آستارا،  محمد رضا خباز نماينده‌ي كاشمر،  علی حسنلوی زنجاني نماينده‌ي نقده و اشنويه،  سیروس سازدار نماينده‌ي مرند و جلفا،  رضا رحماني نماينده‌ي تبريز،  وکیل سپه نماينده‌ي پارس‌آباد،  ارسلان فتحي‌پور نماينده‌ي كليبر، بت‌كليا نماينده‌ي آشوريان و عباسپور نماينده‌ي بويين‌زهرا و آوج در تذكري به رييس‌جمهور خواستار صدور دستور رسيدگي فوري به وضعيت بحراني درياچه‌ي اروميه شدند.



خبرگزاری دریا - اخبار دریاچه ارومیه

اعتقاد ، اعتماد و اميد

1.اعتقادConfidence
اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.
روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.
2.اعتمادTrust
اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.
3.اميدHope
هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید.
با اعتقاد،اعتماد و امید زندگی کنید.

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

قلعه بدلبو(بدربو) اورمیه

منبع نوشته زير وبلاگ بسيار جالب و آموزنده بناهاي تاريخي اورميه مي باشد.به علت برخي اشتباهات انشايي ، متن توسط قاراقاشقا اديت شده است. دوستان خواننده مي توانند اصل نوشته را از لينك پايان مطلب در پايين عكس ها مشاهده كنند.
یکی از قلعه های مشهور شهر اورمیه که در14 کیلومتری جاده سرو (sero  واقع شده است قلعه بدربو يا بدلبو مي باشد.به احتمال زیاد قلعه به خاطر جلوگیری از مزاحمت اشرار در دوره حکمرانی شجاع الدوله برادر كهتر اقبال الدوله حاكم ارومي ومصادف با سلطنت ناصرالدین شاه ساخته شده است .  
تعدد قوس های این مجموعه آن را در میان بناهای آذربایجان غربی بارز می کند. درمسير جاده به سمت روستای بدربو می توان تک برج هایی رادید که آن زمان برای ديده باني و كسب اطلاع ازنقل و انتقال اشرار ساخته شده بود كه اینک نیز می توان آثاری ازآنها را یافت .همچنین جاده ای از اين قلعه به طرف  روستا و قلعه اسماعیل آقا وجود دارد.توجه داشته باشيدنامگذاري اين قلعه ربطي به اسماعيل سيميتقو ندارد .
این بنا در دوره حکمرانی اقبال الدوله شاهد تاریخ پرماجرای حمله شیخ عبیداله یاغی به شهر اورمیه بوده است .

كاوه بيات در کتاب سرزمین زردشت ماجرايي بدين مضمون نقل مي كند
شیخ عبیداله پس از تهیه قوای کافی در هفدهم ذیقعده سال 1297 هجری قمری یکی از خلفای خود را که محمد سعید نام داشته با چهار هزار نفر تفنگچی از طریق محال برادوست به ارومی می فرستد. قوای اشرار به حوالی شهر رسیده در قلعه اسماعیل آقا در 3 فرسخی مستقر می شوند. از طرف اقبال الدوله حاکم اورمی خسروخان ومحمد رضاخان سرتیپ قورخانه با دو عراده توپ جهت جلوگیری از اشرار خارج شده ودرقلعه بدربو اطراق می نمایند. درآن زمان اطراف این قلعه یک از امن ترین نقاط برای مردم روستاهای شهر اورمیه بود که نسبتا از حمله شیخ در امان بودند. 
در آخر قوای شیخ عبیداله با آمدن  قوای تیمور پاشاخان ماکوی شکست خورده وبه مرز ایران وعثمانی فرار می کند.
در کتاب تاریخ افشار به کلی این حوادث نقل گردیده که از آن می توان در مورد قلعه بدربو اطلاعات زیادی بدست آورد. به پاس  خدمات بزرگ این مرد شریف (اقبال الدوله) خیابانی را به نام او می کنند که هم اكنونبه نام خيابان اقبال معروف مي باشد.
 متاسفانه این قلعه بزرگ هنوز در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است.

ساختمان قلعه بدربو
سردر قلعه بدربو
حمام قلعه بدربو
برج وباروی قلعه بدربو

قارا قاشقا

افسانه ها همیشه جزئی از تاریخ ملت ها هستند ،تاریخی که سینه به سینه نقل شده است،داستانهایی که گرما بخش شبهای سرد زمستان خانه ها و محفل ها بوده اند. این داستانها عليرغم اينكه مكرراً نقل مي شوند ولي جذابيت خود را گم نمي كنند. یکی از این افسانه ها افسانه( قارا قاشقا ) می باشد.در افسانه ها آمده است " قاراقاشقا" اسب بابک که به دنبال جنازه ی سوار خود می گشت، گرفتار یاغیانی شد که در صدد به دام انداختن او بودند . "قاراقاشقا" به شیهه ای از دست ایشان گریخت و در گودالی افتاد . این ماجرا سبلان را به گریه واداشت . در نتیجه آن گودی از آب پر شد و به دریاچه ای تبدیل شد که "آت گولی" (به معنای دریاچه ی اسب) می نامندش و هرگاه که دشمنان و ظالمان بر مردم آن دیار ظلم کنند ، از اعماق آن دریاچه صدای شیهه "قاراقاشقا" بر می خیزد.
آت گولی  به گفته کوهنوردان مانند فانوس دریایی برای کوهنوردان گم شده میباشد بطوریکه هر کجا از کوه گم شده باشند با در نظر گرفتن آت گلی میتوانند مسیر خود را پیدا کنند.